معرفی روستای چوخون
جمعه, ۲۶ آذر ۱۳۹۵، ۰۷:۰۵ ق.ظ
روستای" چوخون "واقع در 100کیلومتری شهر "جاسک" از سمت جنوب غربی و 50کیلومتری شهر سردشت(مرکز شهرستان) از سمت شمال ، یکی از روستاهای بخش مرکزی شهرستان بشاگرد است که با تعداد 255 خانوار و 869 نفرجمعیت یکی از پرجمعیت ترین روستاهای بشاگرد است.
تلفظ نام این روستا به صورت چـوخُـن است و به صورت چوخون نوشته میشود.
اهالی این روستا از طبقه ی دهقانان بشاگردند که در لهجه ی محلی «بلوچکاره» نامیده می شوند
تمامی ساکنین این روستا مثل سایر روستاهای بشاگرد مسلمان و پیرو مذهب شیعه هستند.
و در قدیم اغلب به شغل کشاورزی ودامداری مشغول بودند که به دلیل کمبود منابع آب،زمین کشاورزی ونبود چراگاه مناسب کشاورزی ودامداری در این منطقه رونق چندانی نداشت ومردم روستا جهت امرار معاش بامشکل مواجه بودند و در حال حاضر به هیچ وجه مردم روستا از دامپروری و یا کشاورزی کسب درآمد نمیکنند و تنها برای معیشت و زندگی خود مقداری دام با چند متر زمین کشاورزی یا باغچه دارند.
امروزه با پیشرفت علم و محرومیت زدایی از روستا تعداد اندکی از جوانان با ادامه تحصیل خود به سر کار میروند و در ادارات شهرستان مشغول به کار میشوند ولی به دلیل نرخ بالای بیکاری در کشور و استان هرمزگان به ویژه شهرستان بشاگرد جوانان با فکر اینکه به دلیل نرخ شدید بیکاری با درس خواندن به جایی نمیرسند ،با رسیدن به مقطع دبیرستان درس را رها کرده و برای کار و شغل آزاد مهاجرت شغلی میکنند به طوری که بیشتر جوانان برای کار به شهرستانهای دیگر استان مانند جاسک،میناب و بندرعباس و حتی دیگر استانها به ویژه قم می روند
ادامه مطلب فراموش نشه
این قضیه فقط درباره این روستا و پسران صدق نمیکند در تمام روستاهای بشاگرد همواره با ترک تحصیل دانش آموزان روبرو هستیم، حتی دختران روستاهای بشاگرد هم چون امیدی به سرکار رفتن ندارند و همچنین باید مسافت طولانی برای درس به جاهای دیگر بروند،بیشترشان با توصیه دیگران و خانواده شان ترک تحصیل میکنند و این باعث میشود در سنین پایین و اوایل دوره دبیرستان ازدواج کنند.
ساکنان این روستا با گویش «میشکالی» یا همان " مُلکی گالی " تکلم می کنند که با تمامی لهجه ها وگویش های محلی استان و شهرستان تمایز خاصی دارد که لهجه و گویش اصلی شهرستان بشاگرد است .
این روستا در جنوب شهرستان بشاگرد ودر مجاورت روستاهای بلبل آباد ،کشمیگی ،وی و زهبدی و پرانگی قرار دارد.
وجه تسمیه و علت نامگذاری روستای مذکور برگرفته از تپه کوچک ومخروطی شکلیست واقع در دامنه کوه پاکوه بشاگرد که بنا بر اظهارات قدیمی های روستا به دلیل رنگ متمایل به قرمز و شباهت آن به تپه ای از خون «چوخوند»نامیده شده است وبه مرور زمان و برای سهولت به «چوخون» تغییر اسم داده است. البته علیرغم درج نام چوخون در تقسیمات کشوری برای این روستا اغلب بومیان منطقه نام این روستا را «چوخوند» با تلفظ "چوخُند"تلفظ می کنند.
مردم این روستا در گذشته های نه چندان دور به دلیل پرداختن به شغل دامداری و کشاورزی در گوشه وکنار روستا هر جا که چراگاه خوبی برای دام های خویش وقطعه زمین و چشمه آبی برای کشاورزی می یافتند ساکن می شدند وبا تغییر فصول و تغییر شرایط آب و هوایی از جایی به جای دیگر در همان حوالی کوچ می کردند. این نوع زندگی همچنان ادامه داشت تا این که درسال 1362با رایزنی و تشویق مسئولین وقت بشاگرد در خصوص اسکان قبایل مختلف در مکانی واحد به منظور تسهیل در ارائه ی خدمات دولتی به مردم ،بزرگان و سران قبایل روستا پس از مشورت با همدیگر به این نتیجه رسیدند که تمامی قبایل در مکانی به نام «آبمیگی» ساکن شوند .
در بدو ورود مردم به این روستا تمامی خانه های مسکونی از جنس کپر ساخته شد و اولین بنای سنگی که در این روستا بنا شد حسینیه روستاست که نشان از عشق وعلاقه مردم روستا به امام حسین (ع) است.
اولین فعالیت آموزشی در این روستا مکتب قرانی بود که توسط یکی از ملاهای محلی اداره می شد و تعدادی از جوانان و نوجوانان روستا در آن به یادگیری قرآن و سواد آموختن اولیه مشغول بودند. با دایرشدن مدرسه توسط خیر روستا" مرحوم حاجی گنجی دلمرادی "در سال 63و جذب دانش آموزان در مدرسه مکتب جای خود را به مدرسه داد .
اکنون که 33 سال از تاریخ استقرار اولین مدرسه در این روستا می گذرد به دلیل بی توجهی و همچنین توزیع ناعادلانه امکانات آموزشی در بشاگرد این روستا علیرغم آمار بالای دانش آموزان در مقطع تحصیلی مختلف از مدرسه راهنمایی دخترانه وپسرانه ی مستقل ودبیرستان محروم بوده ودانش آموزان پس از اتمام دوره ی ابتدایی و راهنمایی باید به یکی از مراکز آموزشی در سایر روستاهای بشاگرد یاشهرستان جاسک سفر نمایند که همین مسئله به ترک تحصیل برخی از دانش آموزان انجامیده است .
بهره مندی از جاده روستایی آسفالت،دکل همراه اول و صداوسیما و نورتل، لوله کشی آب ،برق ،فضای سبز و پارک ،مسجد،حسینیه، خانه بهداشت ،کانون فرهنگی ،خانه عالم، ساختمان مهدکودک ،ساختمان دهیاری ،غسالخانه ،(سالن ورزشی و زمین چمن ورزشی در حال ساخت)و مدارس ابتدایی وراهنمایی که به صورت مختلط اداره می شوند از برکات پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی می باشد که البته این برکات باید زودتر به مردم عزیز روستا میرسید چون که بیشتر امکانات که عرض کردم ۵و۶ سال است که روستا از آب برخورد شده است.
مثلا برق و آب لوله کشی کمتر از ۲ دهه است که روستا از آن برخوردار شده است و تنها مدرسه و حسینیه (قدیمی)، که توسط خیرین خود روستا ساخته شدند،است که بیش از ۳دهه از عمرشان می گذرد و در زمان ساختشان هنوز برق و آب لوله کشی نبوده است.
البته باتوجه به جمعیت بالای روستا و مرکزیت جغرافیایی حدود ده روستای کوچک وبزرگ و وجود پتانسیل های خوب در زمینه های گوناگون توجه بیشتر مسئولین استان وشهرستان را می طلبد.