خواستش که بفهمد
عشق چیست؟؟
بال و پرش سوخت
و پی اَش هم جگرش سوخت
و چنین هم به سرش دوخت
که آن چیست
که در سایه ی هر ماست
ولی
در خود دل
ناپیداست
و چنین خواست
که نشانش بدهم
و ضِمانش بدهم
که دگر بار نشاید
که بخواهد
که بکاهد
ز تن و جان
چو بخواستم که نشانش بدهم
وَزجهالت که نجاتش بدهم
مست آن نور شدم
گوییا کور شدم
وَز برش دور شدم
که مرا بی خود و بی حالم کرد
بی سر و بی پر و بی بالم کرد
بی خبر از مَه و از سالَم کرد
که بدانم که جدایی ست
عاقبت،عشق فناییست
« علی زارعی »
درود دوستان عزیز
امروز شنبه ١٣ آبان ماهه و ساعت هم الان حدودا ٩ صبحه
الآن من به جای اینکه سرکلاس درس باشم خونه ام و به دلایلی از جمله بی انگیزش،بی حوصلگی،بی هدفی،بی دغدغگی و... نرفتم کلاس
که البته بیشتر به خاطر اون ... هستش...
بگذریم...
یعنی من الآن تا کلاس درس یه٢۵ کیلومتری فاصله دارم...هههه
امروز کلا حالم خوب نیست ، به طور کلی بگم این روزا حالم اصلا خوش نیست، روزام بدجور کسالت آور و تکراری شدن و بدجور داره از خودم بدم میاد، از کارام،از رفتارم،از حرفام و...
این روزا یه گره هایی افتاده توی زندگیم که با دست که سهله با دندون هم باز نمیشن
فقط امیدم به اوس کریمه
اونه که همیشه توی سخت ترین شرایط به دادم رسیده و مطمئنم حالا که بیشتر از همه وقت بهش نیاز دارم دستم رو میگیره
این روزا یه اتفاقایی میفتن که بدجور ذهن و حواسم رو مشغول میکنن، تمرکزمم رو به هم میریزن... اصن ی وضعیه ب خدا
از اون طرف توی تیرماه سال بعد،یعنی کمتر از ٨ماه دیگه کنکور دارم وبه طور جدی که هیچ اصلا به طور شوخی هم شروع نکردم به خوندن
میخوام از امروز یه چیزایی رو که بدجور احوالم رو بد میکنند رو ببوسم بذارم کنار و جدی جدی شروع کنم به عوض شدن
میگن ترک عادت موجب مرضه،ولی من اگه بعضی عاداتمو چه خوب چه بد بذارم کنار، زندگیم ١٨٠ درجه که نه ولی حدودا ١١٢ درجه تغییر میکنه (:
پس از امروز شروع میکنم برای عوض شدن
البته این چند ماه هر روز تصمیم میگیرم برا عوض شدن...ولی هیچ و هیچ...
یبار نمیشه درست حسابی شروع بشه و ادامه پیدا کنه...
امیدوارم توی این مدت که میخوام عوض بشم اشتباهی عوضی نشم...ههه
دوستان تو رو خدا دعا کنید واسم، بدجور روی دعای شما حساب باز کردم
شاید دیگه کمتر بروز کنم وبلاگ رو
مخلص همگی شما
بـــــدرود✋
ﻣﺮﺍﺳﻢ کُردی چهاردَهی " کُردی چاردَهی"یکی از قدیمی ترین رسوم موجود در روستای چوخون و بیشتر روستاهای بشاگرد میباشد.
همچنین این مراسم در دیگر شهرستانهای استان هرمزگان مانند بندر لنگه و قشم با نام «چهاردهمی» شناخته و برگزار میشود که اندکی در نحوه برگزاری آن با روستاهای بشاگرد متفاوت است.
این مراسم ﺷﺐ ﭼﻬﺎﺭﺩﻫﻢ ﻣﺎﻩ صفر ﻫﺮ ﺳﺎﻝ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ ﻃﺒﻖ ﺁﻥ ﻫﺮ ﺳﺎﻝ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ بزرگان و یا سالمندان یا به قول معروف ریش سفیدان ﺟﻤﻊ ﻣﯿﺸوﻧﺪ.
البته ناگفته نماند به علت استقبال زیاد از این مراسم مردم هر قسمت از روستا به خانه ای مشخص میروند که بیشتر خویشاوندان به خانه ی بزرگ فامیل میروند و ممکن است در روستا در چندین خانه این مراسم به طور همزمان تا پاسی از شب برگزار شود.
نحوه ی برگزاری این مراسم به این طریق است که سطل یا کاسه ای بزرگ ﺭﺍ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺁﺏ کرده ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﺮﮒ ﭼﻬﺎﺭﺩﻩ ﺩﺭخت ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﺧﺎﺭ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻣﯿﺮیزند.
طبق رسوم این برگها را باید قبل از این که ماه در آسمان ظاهر شود جمع کرد و تا فرا رسیدن شب در جایی قرار داد که نور ماه به طور مستقیم به آنها نتابد ، یک یا دو نفر را به عنوان ﻋﺮﻭﺱ انتخاب میکنند ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻃﻮﻝ ﺷﺐ و هنگامی که مراسم برگزار میشود ﻧﺒﺎﯾﺪ از زیر پتو ﺑﻪ افراد حاضر در مراسم ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﺪ و یا پتو را از روی سطل حاوی برگها و انگشتر ها کنار بزنند چون طبق گفته قدیمیها با این کار ممکن است نور ماه به آنها بتابد و اگر چنین شود مراسم اشکال دارد
بقیه متن در ادامه مطلب
دهان: دَه
چشم: چِهم
گوش: گُش
ابرو: بور
دست : دا
پا : پو "حرف و صدایی بین صدای حرف او و اُ دارد ولی بیشتر متمایل به او"
زبان: زون
ناف : نُهک
انگشت: کِلِنچ
ناخن: پِنچ
دندان:دوتون "هر دو حرف و تلفظ او دارند"
مو: پِت
شکم: بَس
گردن: گردِن
لب: لوس "حرف و صدایی بین صدای حرف او و اُ دارد ولی بیشتر متمایل به او"
لُپ: گُزُپ
آرنج: چَنگوک "حرف و صدایی بین صدای حرف او و اُ دارد ولی بیشتر متمایل به او"
زانو: کوند "حرف و صدایی بین صدای حرف او و اُ دارد ولی بیشتر متمایل به او"
صورت: رو
بینی: دماغ
شعر بسیار زیبای زیر توسط شاعری بشکردی به زبان بشکردی نوشته شده است
یار اوی ﺑﻮ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺩﺭ ﺍﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﯾﺎﺭ ﮐﺴﻮ
ﮐﺎﺭ ﭘﯿﻢ ﮐﻦ ﮐﺴﻮ ﮐﻪ ﺩﺭﺳﺖ ﺍﮐﯽ ﮐﺎﺭ ﮐﺴﻮ
ﺭﺍﺯ ﮐﺲ ﻓﺎﺵ ﻧﮑﻦ ﺗﺎ ﮐﻪ ﻧﺒﯽ ﺭﺍﺯ ﺗﻮ ﻓﺎﺵ
ﺧﻮﺍﺭﯼ ﮐﺲ ﻣﻮﻃﻠﺐ ﺗﺎ ﮐﻪ ﻧﺒﻪ ﺧﻮﺍﺭ ﮐﺴﻮ
ﺑﺎ ﮐﺪﺭ ﺳﺎﺯ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻣﻮﺭﻩ
ﺩﯾﻦ ﺧﻮ ﺩﺍﺭ ﺗﺎ ﮐﻪ ﻧﺒﻪ ﻃﺎﻟﺐ ﺩﯾﻨﺎﺭ ﮐﺴﻮ
ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﻮ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺭﺳﻮﺍﯾﯽ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﺭﺳﺖ
ﻫﺮ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺭﺳﻮﺍﯾﯽ ﺩﻟﺪﺍﺭ ﮐﺴﻮ
ﺁﻭﺍﺩﯼ ﺍَ ﯾﺎﭘﻪ ( ﺁﺑﺎﺩﺍﻧﯽ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺍﺳﺖ ) ( ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ " ﻣﻦ ﺍﻟﻤﺎﺀ ﮐﻞ ﺷﺊ ﺣﯽ )
ﺍﯾﺴﻠﯿﺢ ﺑﯿﺖ ( ﺁﺏ ﺍﺯ ﺁﺳﯿﺎﺏ ﺍﻓﺘﺎﺩ ) :ﺳﺮﻭﺻﺪﺍﻫﺎ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ
ﯾﺎﭖ ﺍَ ﺑﻨﯿﮏ ﮔِﻠﻮﮐﻪ ( ﺁﺏ ﺍﺯ ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ ﺧﺮﺍﺑﻪ ): ﻋﯿﺐ ﺩﺭ ﺍﺻﻞ ﻭ ﺍﺳﺎﺱ ﮐﺎﺭ ﺍﺳﺖ
ﺩَﻫِﻪ ﯾﺎﭖِ ﺯَﺕ ( ﺩﻫﻨﺶ ﺁﺏ ﺍﻓﺘﺎﺩ ) :ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻃﺎﻟﺐ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﻮﺩﻥ
ﯾﺎﭖ ﮐُﻤْﭻُ ﺳﺮﺩِﺭِ ﺭﯾﺖ ( ﺁﺏ ﺳﺮﺩﯼ ﺑﺮ ﺁﺗﺶ ﺩﻟﺶ ﺭﯾﺨﺖ ) : ﻏﻤﯽ ﺭﺍ ﺗﺴﻠﯿﺖ ﺩﺍﺩﻥ
ﭘﻮﺷﺎﮎ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺸﺎﮔﺮﺩ در قدیم ،ﺷﺎﻣﻞ ﺗﻦ ﭘﻮﺵ ،ﺳﺮﭘﻮﺵ ﻭ ﭘﺎﯼ ﺍﻓﺰﺍﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﺮﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺍﺟﺰﺍﺀ ﺑﻪ ﻧﻮﻉ ﻓﺼﻞ ﺳﺎﻝ ،ﻧﻮﻉ ﮐﺎﺭ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻭ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﻣﻌﯿﺸﺘﯽ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻭ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻟﺒﺎﺱ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺮﺍﺳﻤﺎﺕ ﻭ ﺟﺸﻦ ﻫﺎ ﺑﺎ ﺳﺎﯾﺮ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺩﺍشته است.
ﺍﺯ ﻃﺮﻓﯽ ﻧﻮﻉ ﭘﻮﺷﺶ ﺩﺭ ﻗﺴﻤﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺸﺎﮔﺮﺩ ﻧﯿﺰ ﺗﻔﺎﻭﺗﻬﺎﯾﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻧﺎﺷﯽ ﺍﺯ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﺳﻠﯿﻘﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻭ ﻧﻮﻉ ﻣﻌﺎﺷﺮﺕ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎ ﺳﺎﯾﺮ ﮔﺮﻭﻫﻬﺎ ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ .
ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻧﻮﻉ ﭘﻮﺷﺶ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺑﺎ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﯿﺎﻧﺴﺎﻝ ﻭ ﭘﯿﺮ ﺗﻔﺎﻭﺗﻬﺎﯾﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﻋﺮﺑﯽ ﺣﺎﺷﯿﻪ ﺧﻠﯿﺞ ﻓﺎﺭﺱ ﺳﻔﺮ ﻣﯿﮑﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﻧﻮﻉ ﻟﺒﺎﺱ ﭘﻮﺷﯿﺪﻥ ﺍﺯ ﺍﻟﮕﻮﻫﺎﯼ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺁﻧﺠﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ.
ﺷﺎﻋﺮﺍﻥ ﺷﻌﺮ ﻣﺮﺍ ﭘﺎﮎ ﮐﻨﯿﺪ
ﺳﺨﻦ ﺑﯿﻬﻮﺩﻩ ﺭﺍ ﻻﮎ ﮐﻨﯿﺪ
ﺣﺮﻑ ﻣﻦ ﺧﺎﻣﮕﯽ ﻭ ﻧﺎﺩﺍﻧﯿﺴﺖ
ﺷﻌﺮ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﻝ ﺧﻮﺩ ﭼﺎﮎ ﮐﻨﯿﺪ
ﺯﻫﺮ ﻧﺎﺩﺍﻧﯽ ﺳﻢ ﻣﯽ ﮐﺸﺪﻡ
ﻓﮑﺮ ﭘﯿﺪﺍﯾﯽ ﺗﺮﯾﺎﮎ ﮐﻨﯿﺪ
ﮐﺸﺘﯽ ﺍﻡ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﮔﻞ ﻟﯿﮏ ﺷﻤﺎ
ﺳﻔﺮﯼ ﻋﺎﺷﻖ ﻭ ﺑﯽ ﺑﺎﮎ ﮐﻨﯿﺪ
ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﺳﺨﻨﯽ ﻧﺎﮔﻔﺘﻪ
ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﮐﺎﺭ ﺧﻄﺮﻧﺎﮎ ﮐﻨﯿﺪ
ﺍﻧﺠﻤﻦ ﺟﺎﯼ ﺟﻮﺍﻥ ﮔﻮﯾﺎﻥ ﺍﺳﺖ
ﺟﺴﺪ ﺷﻌﺮ ﻣﺮﺍ ﺧﺎﮎ ﮐﻨﯿﺪ
ﺳﺮﻭﺩﻩ ﺣﺴﻦ ﺩﺍﺩﺧﺪﺍﯾﯽ
بَشاگَرد یا همون بَشکَرد سومین شهرستان پهناور استان هرمزگانه ولی به دلیل اینکه کمتر ار یک دهه هست که مستقل شده، برای خیلی ها ناشناخته باقی مونده.
در ادامه مطلب نقشه های بشاگرد قرار داده شده که با تماشای اونا به راحنی به موقعیت جغرافیایی این شهرستان پی میبرین